ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
داستان زیر را آرت بو خوالد طنز نویس پر آوازه آمریکایی در تایید اینکه نباید اخبار ناگوار را به یکباره به شنونده گفت تعریف می کند:
مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید:
-جرج از خانه چه خبر؟
-خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد.
-سگ بیچاره پس او مرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟
-پرخوری قربان!
-پرخوری؟ مگه چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت؟
-گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد.
-این همه گوشت اسب از کجا آوردید؟
-همه اسب های پدرتان مردند قربان!
-چه گفتی؟ همه آنها مردند؟
- بله قربان. همه آنها از کار زیادی مردند.
-برای چه این قدر کار کردند؟
-برای اینکه آب بیاورند قربان!
-گفتی آب آب برای چه؟
-برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان!
-کدام آتش را؟
-آه قربان! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد.
-پس خانه پدرم سوخت! علت آتش سوزی چه بود؟
-فکر می کنم که شعله شمع باعث این کار شد. قربان!
-گفتی شمع؟ کدام شمع؟
-شمع هایی که برای تشیع جنازه مادرتان استفاده شد قربان!
-مادرم هم مرد؟
-بله قربان. زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سزش را زمین گذاشت و دیگر بلند نشد قربان.!
-کدام حادثه؟
-حادثه مرگ پدرتان قربان!
-پدرم هم مرد؟
-بله قربان. مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت.
-کدام خبر را؟
-خبر های بدی قربان. بانک شما ورشکست شد. اعتبار شما از بین رفت و حالا بیش از یک سنت تو این دنیا ارزش ندارید. من جسارت کردم قربان خواستم خبر ها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!!!
جالب بود.
روش خوبی بود واسه خبر دادن تاریخ امتحانای میان ترم قبل از عید
salam khaili ba maze bud agar to nabudi in weblog aslan arzeshe nega kardan nadasht
از اظهار لطف شما دوست عزیز ممنونم اما باید بگم همه دوستان زحمت می کشند تا این وبلاگ جالب توجه باشه و بچه ها در محیطی مسالمت آمیز و با رعایت تمام احترامات پویا باشند. به علاوه حوزه فعالیت نویسنده های محترم متفاوته و زحمات همه قابل ستایشه!
مجددآ از اظهار لطف شما دوست عزیز مراتب سپاسگزاری رو به جا می آورم.
این مطلب خیلی جالب بود و پاسخ سحر جالب تر!دلیل نمیشه که این همه زحمت و مطالب جالب بقیه را نادیده بگیریم تیکه جان!!
خدایا یعنی این تیکه کیه؟؟؟؟؟؟!!!!!!چرا من نمیشناسمش؟؟؟؟؟!!!!!!
با سلام خدمت دوستان عزیز
یکی از دوستان داستان کوتاهی رو از طریق بخش نظرات برای من ارسال کرده بودند البته با اسم مستعار یعنی عملآ نویسنده آن مشخص نبود و بنده ابتدا قصد داشتم تایید کنم اما به دلیل اینکه هر مطلبی که روی وبلاگ گذاشته می شود برای نویسنده آن مطلب مسئولیت دارد و دوست عزیز هم اسم خودشان را ذکر نکرده بودند از این رو از تایید آن صرف نظر کردم.
حال با عرض پوزش از دوست عزیز و ناشناس از ایشان و بقیه دوستان که علاقه مند هستند مطلبی را مورد مطالعه بقیه قرار دهند می توانند با ذکر اسم خودشان مطلب مربوطه رو برای نویسنده ها ارسال کنند.
دوست ناشناس عزیز ضمن تشکر مجدد اگر مایلید مطلبتان را تایید کنم بار دیگر آن را با اسم و مشخصاتتان برای اینجانب ارسال کنید.
با تشکر
بامزه بود.
tike manam dige chera mano nemishnasin hichkas mano dust nadare khodaya chera akhe chera?