ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
دلت غنج میرود برای خلوتی باشکوه بین تو و خدا. دلتنگ برگ زدن ورقهای مفاتیح و همنوایی و همکلامی با امیرمومنان و سر دادن نوای «مولای یا مولای» شدهای، دلت تنگ شده برای غروبی که اعمال «ام داود» در حال پایان است و تو که ساعتها در خلوت مسجدی از مساجد ایران اسلامی زانوی ادب بر زمین نهادهای و کتاب هدایت را در پیش گرفتهای و شفای چشمان خود را از قرائت آیات آسمانی آن جستهای، حسی غریب در دلت افتاده است....
از همین روست که باری دیگر قدم مینهی به خلوت آنان که به هوای کوی یار، در ایام البیض ماه رجب یعنی از سحرگاه سیزدهمین روز تا غروب روز پانزدهم خویشتن خویش را معتکف مسجد جامعی کردهاند و از انبوه شلوغی شهر و رنگ و ننگ و نام گریختهاند برای خلوت بین خود و خدای خود. خدایی که همین نزدیکی است و از رگ گردن به بنده نزدیکتر است و بینای همیشگی و شنوای همیشگی و دانای بر همه چیز است. خدایی که امام علی(ع) را آفرید و مایه مباهات بر ملائکهاش کرد تا بدانند انسانی که اشرف مخلوقات بود و دستور به کرنش در برابر او یافتند چه عظمتی میتواند بیابد. عظمتی چون امیرالمومنین امام علی(ع) که قرنها میگذرد و انسان آخرالزمان از فهم عظمت وجود او و درک کلام او عاجز مانده و انگشت تحیر به دندان میگزد .