ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
پ نه پ دندانپزشکی
-دندان عقل مریض رو جراحی کردم، برگشته با یک تورم در نصف صورت. ازش میپرسم: مگه آمپول دگزامتازون رو که برات نوشته بودم، نزدی؟ میپرسه: باید میزدم؟ میگم: پَ نَ پَ باید میریختی توی لیوان باهاش شربت درست میکردی.
-کار مریض که تمام میشه یونیت رو بر میگردونم به حالت نشسته و لیوانش رو آب میکنم. میپرسه: دهنمو بشورم؟ میگم: پ ن پ اگر تفنگ آب پاش داری بیار پرش کن یک کم با هم اب بازی کنیم.
- مریض ویزیتی وارد اتاق میشه، یونیت دندانپزشکی رو نشان میدم و میگم: بفرمایید. میپرسه: یعنی بشینم؟ می گم: پ ن پ اگر قاشق گنچال همراه دارید بفرمایید میل کنید.
- مریض با درد و عقونت دندان میره پیش دکتر دندانپزشک. دکتر تورم صورت رو که میبینه، میپرسه: آبسه کرده؟ مریض میگه: پ ن پ لپم رو باد کردم ازت بپرسم صورتم اگر پر تر بشه خوشتیپ تر به نظر نمیام؟
-پرستار میگه: قالب میگیرید؟ میگم :بله! میگه: تری بیارم؟ میگم :بله! میگه:موم هم بیارم؟ میگم: تا شب هم بپرسی پ ن پ نمیگم! ستاد مبارزه با فتنه پ ن پ !
-مریض پیش همکار دیگری جراحی عقل کرده و اومده مطب ما بخیه شو بکشه. هنگام خروج منشی بهش میگه قابل نداره! بر میگرده با تعجب می پرسه: ا؟ باید پول بدم؟ جواب میشنوه: پ ن پ شما یک لبخند ملیح تحویل ما بدی، قبوله!
نوشته شده توسط میلاد زمانی ،26/11/90
چو در رنج از درد دندان شدم
به دندان پزشکی شتابان شدم
یکی از رفیقان والا مقام
که دندان پزشکی است دارای نام
در رحمت خویش را باز کرد
بلافاصله کار آغاز کرد
به دقت نگه کرد و تدقیق کرد
به دندان پر درد تزریق کرد
سپس چرخ بنمودوهی چرخ کرد
به نحوی که ازیاد من رفت درد
سخن از زمین گفت و از آسمان
زمانی که بودست بازم دهان
مریض دهن باز بی گفتگو
بود بهترین مستمع بهر او
مداوای دندان چو می شد تمام
مرا منزلش کرد دعوت به شام
ازاین دعوتش چهره من شکفت
بیاد آمدم بیت سعدی که گفت:
" مخور هول ابلیس تا جان دهد
هرآنکس که دندان دهد نان دهد"