ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
سلام
من هم به نوبه خودم هرچند خیلی دیر شده اما سال نو رو تبریک میگم.
بعد از این غیبت طولانی نظر شما رو به دیدن این عکس ها جلب میکنم.
اولین چیزی که به ذهنتون میرسه و یا احساستون نسبت به این عکس ها چیه؟؟!!
شما چه چیزای دیگه ای یادتون اومد؟؟؟
Yaaaadesh bekheir
slm saharjuni sale nu ru behet tabrik migam vaghan aksaye ghashanghi bud yade khaterate shirin bachegi oftadam yadesh bekheir
yade zamani oftadam ke lazem nabud chandin kilo metr az mamanam dur basham ta dars bekhunam ,yadesh be khair zamani ke hamishe pishe mamanam budam va ghadresho nadunestam
وقتی که ازمدرسه و نشستن روی نیمکتهای چوبی و امتحان دادن روی برگه کاهی یا خوندن داستان زاغ و روباه فارق میشدیم وقت بازی کردن با یک سگا که همیشه یکی دو تا از دکمه هاش خراب بود میرسید بعد ازاون هم اجتمالا نوبت دیدن زیزیگلو و گوریل انگوریل بود
وقتی که تکلیفهای ریاضی مون روانجام میدادیم و مشقهامون رو توی همون دفترهای کاهی مینوشتیم احتمالا شب شده بود ونوبت بازی محبوب یعنی فوتبال میرسید(ما تابستونها شبها فوتبال بازی میکردیم)ساعت دو وسه شب بود ما مشغول فوتبال که یکدفعه مامور مخصوص حاکم بزرگ(همون۱۱۰خودمون)ماروبه زور توی خونه هامون میکرد
مطلب قشنگی بود ممنون
عالی بود