ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد.بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود.مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید.
یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد...
جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست. او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی. تا این که یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. عقاب آهی کشید و گفت: ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم.مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند: تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند پرواز کند.اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد.اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد.بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی خروسی، از دنیا رفت.
گابریل گارسیا مارکز
============================================================
فکر میکنم همه ی آدمها این داستان را در زندگی شخصی شان بازی کرده اند. بعضی ها بیشتر بعضی ها کمتر. آنهایی که کمتر بازیگر این داستان بوده اند یعنی بیشتر بر زندگی شان تسلط داشته اند، بیشتر جنگیده اند، بیشتر استوار بوده اند، پس پرواز حق آنهاست نه کسانیکه تسلیم شدند...
تسلیم خودشان، تسلیم اطرافیانشان، تسلیم شرایط موجودشان....
بیایید از همین الان به کسی که نه، به خودمان، به خودمان قول بدهیم سعی مان را کنیم که تسلیم نشویم، سعی مان را کنیم که پرواز را یاد بگیریم و نگذاریم هیچ کس، حتی خودمان، بالِ پرواز خودمان را از ما بگیرد
سعی مان را کنیم، حتی اگر پیروزی، سرانجام داستانمان نباشد، که اینگونه حداقل به خودمان بدهکار نخواهیم بود...
بنظرمن همشم تقصیرجوجه نبوده ها