دوران قبل از دانشگاه = حسرت
قبول شدن در دانشگاه = صعود کنکور = گذرگاه کاماندارا دوران دانشجویی = سالهای دور از خانه خوابگاه دانشجویی = آپارتمان شماره 13 بی نصیبان از خوابگاه = اجاره نشین ها امتحان میکروب!!!! = کشتار بیوجرسی امتحان میان ترم = زنگ خطر امتحان پایان ترم = آوار لیست نمرات دانشجویی = دیدنیها نمره امتحان = پرنده کوچک خوشبختی استادان = این گروه خشن
ادامه مطلب ...
.
ستایش مخصوص خداوندی است که بر ما، با هدایت به شاهراه ستایشش، منت نهاد و ما را اهل ستایش قرار داد که از سپاس گزاران احسان او باشیم …
و سپاس خداوند را که دین آسمانی اسلام را برای ما مختص ساخت تا در سایه سار آن، به سر منزل سعادت و خرسندی اش روان گردیم …
و حمد بی حد و ثنای بی عدد، خدای احد را که ماه خود، ماه اسلام، تزکیه و تصفیه و نزول کتاب وحی- رمضان - را یکی از راه های احسان بر بندگان قرار داد.
دگر بار در گردونه زمان و در چرخه منظم هستی که جلوه ای از جلوات حی ذات و آیه ای از آیات خداوند است، به رمضان رسیده ایم…
ادامه مطلب ...
رمضان یک هدیه از سوی خداست که بهرهمند شدن از برکات آن، فقط با امساک از نوشیدن و خوردن حاصل نمیشود. پرهیز از خوردن و آشامیدن فقط یکی از آداب روزهداری است. چرا …
ادامه مطلب ...
خدا را دیده ای آیا ؟
تو آیا دیده ای وقتی شبی تاریک
میان بودن و نابودن امید فردائی
هراسی می رباید خواب از چشمت
کسی ، خورشید و صبح و نور را
در باور روح تو ، می خواند
و هنگامی که ترسی گنگ می گوید ، رها گردیده ، تنهائی
و شب تاریکی اش را ، بر نگاه خسته می مالد
طلوع روشن نوری به پلکت ، آیه های صبح می خواند
کلام گرم محبوبی
کمی نزدیک تر از یک رگ گردن ،
به گوش ات با نوای عشق می گوید:
غریب این زمین خاکی ام ، تنها نمی مانی
تو آیا دیده ای وقتی خطائی می کنی اما ،
ته قلبت پشیمانی
و می خواهی از آن راهی که رفتی ، باز برگردی نمی دانی که در را بسته او یا نه ؟
خطای دید (خطای باصره، خطای بصری، خطای چشم) به احساس دیدن تصاویری گفته میشود که فریبنده یا گمراه کننده هستند. در این حالت اطلاعاتی که بوسیله چشم جمع آوری شده و توسط مغز پردازش میگردد منجر به درک تصویری میشود که با واقعیت آن تصویر تطابق ندارد … در هر صورت امید است از این سوژه های جالب لذت کافی ببرید. (برای دیدن بقیه تصاویر به ادامه مطالب رجوع کنید)
یه تصویر جالب فقط کافیه یه مقدار چشمتونو حرکت بدین
هاجر صفتان لطف خدا یافتهاند
از مروه جان تا به صفا تاختهاند
در چشمه پر شکوه آب زمزم
عشقی ابدی ز بهر خود ساختهاند
در طوف طواف حاجیان میگفتند
لبیک خدا و زنگ دل میشستند
در پهنه بیکران بیت معبود
خاک ره دوست با مژه میرفتند
در حِجْر چه مهجور و پریشان حالند
هاجر صفتند ز سوز دل مینالند
در محضر اللّه به لطف سبحان
با دور شدن ز خود بسی خوشحالند
دوست و همکلاسی عزیز سرکار خانم محمدی نژاد بازگشت عارفانه شما را از سرزمین نور و وحی تبریک می گوییم.
بنده خدایی یک شب موقع برگشتن از ده پدریش تو شمال طرف جاده اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد می شه!
خودش اینطوری تعریف میکنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، ٢٠ کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن نمی شد.
وسط جنگل، داره شب می شه، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یه کمی با موتور ور رفتم دیدم نه از موتور ماشین سر در نمیارم! راه افتادم تو دل جنگل...