زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی
که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد
شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت
پس همیشه شاد باش
امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار
شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد
کسی را که امیدوار است هیچگاه ناامید نکن
شاید امید تنها دارائی او باشد
اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد
صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد
هیچ وقت به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم
به مشکل بگو من یه خدای بزرگ دارم
خوب گوش کردن را یاد بگیریم
گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند
با سلام
عکس متعلق به آقای شهاب خسروی بود.تعدادی از دوستان پاسخ صحیح دادند ولی حیف که با اسم خودشون جواب ندادند که ما حداقل با این افراد زبر و زرنگ آشنا شیم.به هر حال ...
با تشکر صمیمانه از همه دوستانی که تو این مسابقه شرکت کردند
قرار بود تکلیف ها روشن شود،بهشتی ها بروند و جهنمی ها هم،قرار بود از هم جدا شوند.نام ها را می خواندند و نامه ی اعمال ورق می خورد و کسی از جمعیت کم می شد.دخترک اضطراب داشت،نگران بود،از جهنم بسیار شنیده بود،می ترسید...
ادامه مطلب ...
باز لرزید... تمام جانم ، با او لرزید... با او که کودکش را زیر آوار جستجو می کرد
با او که صدای نفس های مادرش را هنوز می شنید
با او که پدر را میان سنگ ها
جستجو می کرد...
تمام روحمجسمم جانم، لرزید
دوباره بی کسی...دوباره عکس و قاب...
دوباره رنج و درد...دوباره زلزله...
دوباره لرز مرگ... دوباره نام او...
و او
صدای یا خدا، خدای کشورم
آه که چه قدر سخت است .