و خدا صفرتان را آزاد کرد

الهی! باخاطری خسته، دل به جود و کرم تو بسته...دست از پاچه خواری اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ام.

گر پاس شوند کریمی، پاس نشوند حکیمی.
نیفتم شاکرم، بیفتم صابرم که چاره ای ندارم جز اینکه بر همین درگاه بمانم و بخوانم و بخوانم.
الهی هزینه ها بالاست که می دانی و جیب ما خالی است که می بینی.
نه پای گریز از امتحان دارم و نه زبان ستیز با استاد...
اصلا الهی دانشجویی را چه شاید و از او چه باید؟
دستم بگیر که تو خدایی و درمانی و مرا همچو استاد نمی رانی...

 

و خدا صفرتان را آزاد کرد

و آنگاه که خداوند از بندگانش نا امیدگشت آدم را آفرید

تا در او بنمایاند فروغ هستیش را .......

1.2.3.........

نور؟ رفت .........صدا ؟ رفت....... تصویر ؟ رفت.....

حرکت..................

بنامش. . . مبارک باشد شما را این خجسته ایام و خجسته همه چیز که بالاخره صفر شما هم آزاد گشت به یاری حق تعالی و به همت خواهران برادران محترم و محترمه و با عنایت ویجه ی اساتید مجرب و بعضا مجرد . دیگه خبری از بوی زیست پیش دانشگاهی نیست. پس جهت سلامتی خودمون یک دقیقه سکوت کنیم.( به دلیل اینکه سرو صداها خیلی زیاده)

چه با حال چه بی حال ترم قبل و میگم چه روزای سختی و چه درد و رنجهایی وچه شادی هایی..........یه عده از بس می خونن میترکونن البته بعد از ترکیدن خودشون. یه عده البته محدود حتی شب امتحانم نمی خونن و هنوز هم ترس مشروط شدن دارن

بعضیا تو فکر تخصوصان(وااااااااااااااااا.........چه حرفا) و بعضیام تو یه ترمش موندن

یکی تو فکر ولاته غربته(کشور های خارجی) یکی هم تو ایران خودمونه.

یکی ته معرفته(من ندیدم) خیلی هام آخره.................

چنتایی هم کلشون بوی قورمه سبزی میده(خیلی کمن)

یکی از بچه ها به قول لرا شیهون ایکنه(یعنی خیلی باحاله)

یکی دیر اومده زودم میخواد بره . یه نفرم پوست کلوچشو پیدا میکنه بدون کلوچه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چه جالب پس خیلی ها عینکی بودنو ما خبر نداشتیم شایدم تازه شدن نیس از بس درس میخونن........... چشماشونم ضعیفه شده(وای ننمینو)میگن سلام سلامتی میاره پس چرا هیشکی سلامتی رو نمی خواد/

در پایان این آزادی رو به همه ی شما تبریک میگم باشد که آینده را زیبا سازیم و امروزمان را دوست داشته باشیم