شیخ و مریدان

شیخ را پرسیدند : از برای چه ساکتی ؟


فرمود : سکوتم از رضایت نیست ، دلم اهل شکایت نیست.

و مریدان از هوش برفتندی.

= = = = = = = = = = = = = = = = =

روزی شیخ به گشت و گذار در نت همی پرداخت و لکن سرعت اینترنت ایران به سرعت الاغ پیر لنگ لوکی می مانست که کُره ای در شکم دارد و باری بر کول !

پس هیچ سایتی نبود مگر آن که تا لود شدنش شیخ چهار رکعت نماز همی گذاردی.

نوبت به لغت نامه دهخدا برسید . شیخ به انگشت تدبیر اینتر بزد و …

بالا آمد آن صفحه ی نحس شوم *** دق دهنده ی مردم مرز و بوم

پس شگفتی مریدان را درگرفت. شیخ را پرسیدند : یا شیخ این لغت نامه ای بود. این دیگر چرا ؟

شیخ بگریست …

لغتنامه مملو زلغات کهن و نو***چه ربطی داشت به سیاست و ... 

که چنینش کردند پیلتر و مسدود *** گناه دهخدای ادیب دیگر چه بود ؟

و مریدان آنقدر بگریستند و نعره کشیدند تا تسمه موتورشان بسوخت.

= = = = = = = = = = = = = = = = =

شیخ را پرسیدند : اینترنت ایران به چه ماند ؟

فرمود : به زنبور بی عسل.

عرض کردند : یا شیخ ، اینکه قافیه نداشت.

فرمود : واقعیت که داشت .

و مریدان رم کردندی و به صحرا برفتندی.

نظرات 5 + ارسال نظر
اعتمادان 1390/12/01 ساعت 09:07 ب.ظ

جالب بود.

F3 1390/12/01 ساعت 09:40 ب.ظ

mamnun az matalebe zibayi ke tu weblog mizarid

M.Asadian 1390/12/01 ساعت 11:27 ب.ظ

mishe lotfan sokhanane sheikh ro vasam tarjome konin?man hichisho nafahmidam!?

andisheh amini 1390/12/04 ساعت 08:40 ق.ظ

alhagh ke sorate internet dar mamlekate azizeman be mesale sorate hamun olaghe pire va site ha ham yeki yeki be nobat filter!chizi namunde hamin nimche bloge ma ham filter she be lotfe khoda!!!!

[ بدون نام ] 1390/12/17 ساعت 09:45 ب.ظ

ممنون! من تازه خوندمش خداییش که خیلی با نمک بود خیلی هم حقیقت داشت! جانا نکته از زبان ما می گویی!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد