... و باز ...
باز لرزید... تمام جانم ، با او لرزید... با او که کودکش را زیر آوار جستجو می کرد
با او که صدای نفس های مادرش را هنوز می شنید
با او که پدر را میان سنگ ها
جستجو می کرد...
تمام روحمجسمم جانم، لرزید
دوباره آه...دوباره درد...
دوباره بی کسی...دوباره عکس و قاب...
دوباره رنج و درد...دوباره زلزله...
دوباره لرز مرگ... دوباره نام او...
و او
صدای یا خدا، خدای کشورم
آه که چه قدر سخت است .
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
ضمن سلام و تبریک آغاز ماه ربیع الاول شما رو به مطالعه مطلب طنز زیر دعوت میکنم!
دوش ما را مهمانی بودندی از آشنایان دور،مهمان را طفل ذکوری بود گندم گون، سه یا چها ر میزد، اما به یقین سالش از چهار فزون نبودی...
به قول اهل باستان لسان او گویا ورمی داشتی چند، چون کلمات را بس نمک گونه ادا کردی، اما مادرش اظهار داشتی که بندچه زبانش به کف دهان اتصال داشتی و دادندی همین پار طبیبی آن را بچیدی وضع گفتار کودک بهبود یافتی...
القصه!
(ادامه داستان را از ادامه مطلب حتما پیگیری کنید...!!)
ادامه مطلب ...دانشجو...؟؟؟؟!!!
دانشجو در ملل مختلف....:
ژاپن: بشدت مطاله میکند و برای تفریح ربات میسازد.
مصر:درس میخواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک در و پنجره دانشگاهش را میشکند.
هند:او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی میشود و همزمان برادر دوقلویش را که سالها گم شده پیدا میکند سپس ماجراهای عاشقانه و اکشنی پیش می اید و سر انجام ان دو باهم عروسی میکنند و همه چیز به خوبی و خوشی پایان میابد.
و محرم از راه رسید...
دانی که چرا مهر جبین خاک حسین است؟ / چون قبله ی دل پیکر صد چاک حسین است
دانی که چرا چوب شود قسمت آتش؟ / بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است
دانی که چرا آب فراتست گل آلود؟ / شرمنده زلعل لب عطشان حسین است
ایام سوگواری آقا اباعبدالله الحسین بر همگان تسلیت باد...
چه رسم جالبیست رسم آدم ها...
چه رسم جالبی است...
محبتت را میگذارند پای احتیاجت،
صداقتت را میگذارند پای سادگیت،
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت،
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت،
و وفاداریت را پای بی کسیت،
کمکت را میگذارند پای وظیفه ات،
مخالفتت را پای غرور و خود خواهیت،
موافقتت را پای ضعفت...
و آنقدر تکرار میکنند که خودت
باورت میشود که تنهایی و بی کس و محتاج و ضعیف...!
همبرگر بند انگشتی خوشمزس؟!!!
همین یکی دو روز پیش یه آقایی میره همبرگر بگیره...
همبرگره 60% گوشت رو میخره میاره خونه...
پاکتش رو باز می کنه...
چاقو رو بر میداره همبرگر رو تکه تکه کنه ( باز خدا رو شکر هوس نکرده درسته سرخش کنه!!!) ...
ادامه ماجرا را از ادامه مطلب پیگیری کنید...
ادامه مطلب ...