... و باز ...


 باز لرزید... تمام جانم ، با او لرزید... با او که کودکش را زیر آوار جستجو می کرد


با او که صدای نفس های مادرش را هنوز می شنید


با او که پدر را میان سنگ ها


جستجو می کرد...


تمام روحمجسمم جانم، لرزید



دوباره آه...دوباره درد...


دوباره بی کسی...دوباره عکس و قاب...


دوباره رنج و درد...دوباره زلزله...


دوباره لرز مرگ... دوباره نام او...


و او

 
صدای یا خدا، خدای کشورم

 

آه که چه قدر سخت است .

 

نظرات 1 + ارسال نظر
H.G 1392/01/21 ساعت 11:47 ب.ظ

مرسی سحر زیبا بود, چقدر دردناک و غم انگیزه.انشالله دیگه این مصیبتا رو تو کشورمون و استانمون نبینیم.

... ببین زلزله یه اتفاق کاملا طبیعیه
تا کی خونه های غیراستاندارد و خشت و گل باید جون بچه ها رو بگیره!؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد